آناتومی

سینه بافتی است که روی ماهیچه های سینه (پکتورال) قرار گرفته است. سینه‌های زنان از بافت تخصصی تشکیل شده است که شیر (بافت غده‌ای) و همچنین بافت چربی تولید می‌کند. مقدار چربی اندازه سینه را تعیین می کند.

قسمت تولید شیر سینه به 15 تا 20 بخش که به آنها لوب گفته می شود، سازماندهی شده است. در هر لوب ساختارهای کوچکتری وجود دارد که به آنها لوبول گفته می شود که در آن شیر تولید می شود. شیر از طریق شبکه ای از لوله های کوچک به نام مجرا حرکت می کند. مجاری به هم متصل می شوند و به مجاری بزرگتر می رسند، که در نهایت از پوست در نوک پستان خارج می شود. ناحیه تیره پوست اطراف نوک پستان را آرئول می نامند.
بافت همبند و رباط ها از سینه حمایت می کنند و به آن شکل می دهند. اعصاب باعث ایجاد حس در سینه می شوند. سینه همچنین حاوی رگ های خونی، عروق لنفاوی و غدد لنفاوی است.

سینه یکی از دو برجستگی است که در ناحیه شکمی بالایی تنه پستانداران قرار دارد. هر دو ماده و نر از بافت های جنینی یکسانی سینه ها را ایجاد می کنند.

در زنان به عنوان غده پستانی عمل می کند که برای تغذیه نوزادان شیر تولید و ترشح می کند.[2] چربی زیر پوست شبکه ای از مجاری را می پوشاند که روی نوک پستان همگرا می شوند و این بافت ها اندازه و شکل سینه را می دهند. در انتهای مجاری، لوبول‌ها یا دسته‌هایی از آلوئول‌ها قرار دارند که در آن شیر در پاسخ به سیگنال‌های هورمونی تولید و ذخیره می‌شود.[3] در دوران بارداری، پستان به تعامل پیچیده هورمون‌ها، از جمله استروژن، پروژسترون و پرولاکتین، که واسطه تکمیل رشد آن، یعنی بلوغ لوبولوآلوئولار، در آماده‌سازی شیردهی و شیردهی است، پاسخ می‌دهد.

هومو ساپینس تنها شکل زندگی با سینه های دائمی است. در دوران بلوغ، استروژن همراه با هورمون رشد باعث رشد دائمی سینه در انسان‌های ماده می‌شود. این اتفاق به میزان بسیار کمتری در سایر نخستی‌ها رخ می‌دهد – رشد سینه‌ها در سایر نخستی‌های ماده معمولاً فقط با بارداری اتفاق می‌افتد. سینه‌های زنانه در کنار کارکرد اصلی خود در تأمین تغذیه نوزادان، دارای ویژگی‌های اجتماعی و جنسی هستند. سینه ها در مجسمه سازی، هنر و عکاسی باستان و مدرن برجسته شده اند. آنها می توانند در ادراک بدن و جذابیت جنسی زن نقش برجسته ای داشته باشند. تعدادی از فرهنگ‌ها سینه‌ها را با تمایلات جنسی مرتبط می‌دانند و تمایل دارند سینه‌های برهنه را در انظار عمومی بدحجاب یا ناشایست تلقی کنند. سینه‌ها، به‌ویژه نوک سینه‌ها، منطقه‌ای اروژن هستند.

ریشه شناسی و اصطلاحات

کلمه انگلیسی سینه از کلمه انگلیسی باستانی brēost (“سینه، سینه”) از زبان پروتو-ژرمنی *breustam (سینه)، از پایه پروتو-هندواروپایی bhreus– (پف کردن، جوانه زدن) گرفته شده است. املای سینه مطابق با تلفظ گویشی اسکاتلندی و انگلیسی شمالی است. فرهنگ لغت Merriam-Webster بیان می کند که “انگلیسی میانه brest، [می آید] از انگلیسی باستان brēost؛ شبیه به آلمانی باستانی brust…، ایرلندی باستانی brú [شکم]، [و] روسی bryukho”. اولین استفاده شناخته شده از این اصطلاح قبل از قرن دوازدهم بود.

تعداد زیادی از اصطلاحات محاوره ای برای سینه در انگلیسی استفاده می شود که از اصطلاحات نسبتاً مؤدبانه گرفته تا مبتذل یا عامیانه را شامل می شود. برخی از عبارات عامیانه مبتذل ممکن است برای زنان تحقیر آمیز یا جنسیت‌آمیز تلقی شود.

توسعه تکاملی

انسان ها تنها پستاندارانی هستند که سینه های آنها پس از بلوغ جنسی (در انسان به بلوغ معروف است) برای همیشه بزرگ می شود. تا سال 2019، دلیل این تغییر تکاملی ناشناخته بود. چندین فرضیه مطرح شده است:

پیوندی با فرآیندهای سنتز هورمون استروئید درون زا دهیدرواپی آندروسترون که در مناطق غنی از چربی بدن مانند باسن و سینه انجام می شود، پیشنهاد شده است. اینها به رشد مغز انسان کمک کردند و در افزایش اندازه مغز نقش داشتند. بزرگ شدن سینه ممکن است برای این منظور در اوایل همو ارگاستر رخ داده باشد. دیگر فرضیه‌های تشکیل سینه ممکن است به عنوان محرک‌های اصلی انتخاب شده باشند.

توسط جانورشناسان آویشگ و آموتز زهاوی پیشنهاد شده است که اندازه سینه انسان را می توان با نظریه نقص جنسی دوشکلی توضیح داد. این توضیحی را برای سینه های بزرگتر می بیند زیرا آنها نمایش صادقانه سلامت و توانایی زنان برای رشد و حمل آنها در زندگی هستند. سپس زوج‌های آینده می‌توانند ژن‌های یک جفت بالقوه را از نظر توانایی آنها در حفظ سلامتی او حتی با بار انرژی اضافی که بر دوش دارد، ارزیابی کنند.

جانورشناس دزموند موریس در کتاب علمی محبوب خود میمون برهنه یک رویکرد اجتماعی زیست شناختی را توصیف می کند. او با مقایسه با پستانداران دیگر پیشنهاد می‌کند که سینه‌ها به‌عنوان سیگنال جنسی، یعنی تخمک‌گذاری، جایگزین باسن‌های متورم شده‌اند. او به این نکته اشاره می کند که چگونه انسان ها، به طور نسبی، آلت تناسلی بزرگ و همچنین سینه های بزرگ دارند. علاوه بر این، انسان های اولیه دوپا و رابطه جنسی چهره به چهره را پذیرفتند. بنابراین او پیشنهاد کرد که سیگنال‌های جنسی بزرگ به حفظ پیوند بین نر و ماده جفت شده کمک می‌کند، حتی اگر آنها وظایف متفاوتی را انجام دهند و بنابراین برای مدت طولانی از هم جدا بودند.

مطالعه تکامل سینه انسان (2001) پیشنهاد کرد که شکل گرد سینه یک زن برای جلوگیری از خفگی نوزادان شیرخوار در حال مکیدن در حین تغذیه در سرپستانک تکامل یافته است. یعنی به دلیل آرواره کوچک نوزاد انسان که از صورت بیرون نمی‌آمد تا به نوک پستان برسد، ممکن است سوراخ‌های بینی را در برابر سینه مادر مسدود کند. از نظر تئوری، با عقب نشینی فک انسان به صورت، بدن زن با سینه های گرد جبران می شد.

اشلی مونتاگ (1965) پیشنهاد کرد که سینه ها به عنوان یک سازگاری برای تغذیه نوزاد به دلایل متفاوتی به وجود آمد زیرا اجداد اولیه انسان دوپا و ریزش موهای بدن را پذیرفتند. وضعیت ایستاده انسان به این معنی است که نوزادان را باید در لگن یا شانه حمل کرد، به جای اینکه مانند میمون ها بر روی پشت قرار گیرند. این به نوزاد فرصت کمتری می دهد تا نوک پستان یا خریدی برای چسبیدن به موهای بدن مادر پیدا کند. تحرک نوک پستان روی یک سینه بزرگ در اکثر زنان انسان به نوزاد توانایی بیشتری برای گرفتن آن و تغذیه می دهد.

پیشنهادهای دیگر عبارتند از اینکه سینه های دائمی جفت را جذب می کند، سینه های “آویزدار” به نوزادان چیزی می دهد که به آن بچسبند، یا اینکه سینه های دائمی عملکرد کوهان شتر را برای ذخیره چربی به عنوان ذخیره انرژی دارند.

https://tandismehr.com